عوامل متعددی از جمله فردی، محیطی و خانوادگی در زندگی دانشآموزان، در جهت سوقدادن آنها به سمت اهمالکاری نقش دارند. فضای خانواده یکی از عوامل مؤثر در جریان اهمالکاری تحصیلی و تداوم آن در دانشآموزان محسوب میشود. بدون شک خانواده در اکتساب عادتهای نامناسب در فرزندان نقشی مهم دارد.
به گزارش اخبار ورزشی، در جامعه معاصر، اهمالکاری رفتاری رایج به نظر میرسد. در واقع، اهمالکاری به معنای بهتعویقانداختن یا متوقفکردن انجام کار توسط فرد است؛ پدیدهای که ممکن است در جریان زندگی روزمره بسیار اتفاق بیفتد. برخی وظایف در دوره کودکی و نوجوانی به حوزه تحصیلی کودکان و نوجوانان اختصاص مییابند. این وظایف شامل آمادگی برای امتحان، انجام به موقع تکالیف محوله، رعایت انضباط و حضور بهموقع و منظم در مدرسه و کلاسهای درس میشود.
در این میان، دانشآموزانی مشاهده میشوند که در انجام وظایف تحصیلی خود اهمال میکنند. این نوع از اهمال بهطور مکرر در دانشآموزان و دانشجویان اتفاق میافتد و آسیبهای زیادی برای پیشرفت و موفقیت تحصیلی افراد به وجود میآورد. در واقع، اهمالکاری تحصیلی نوعی تمایل غیرمنطقی برای بهتعویقانداختن در شروع یا به پایانرساندن یک تکلیف درسی است؛ بهطوری که فرد محصل تکلیف درسی خود را تا آخرین لحظه به تعویق میاندازد یا در خاتمه یک تکلیف تعلل میکند.
فضای خانواده یکی از عوامل مؤثر در جریان اهمالکاری تحصیلی
بر اساس این گزارش که از سوی فرشته فرضعلیزاده، روانشناس بالینی و درمانگر کودک در مجله رشد مدرسه فردا (دوره ۱۹، شماره ۱، سال ۱۴۰۱) به چاپ رسیده است؛ عوامل متعددی از جمله فردی، محیطی و خانوادگی در زندگی دانشآموزان، در جهت سوقدادن آنها به سمت اهمالکاری نقش دارند. فضای خانواده یکی از عوامل مؤثر در جریان اهمالکاری تحصیلی و تداوم آن در دانشآموزان محسوب میشود. بدون شک خانواده در اکتساب عادتهای نامناسب در فرزندان نقشی مهم دارد.
اهمالکاران کسانی هستند که خودشان را بیش از حد تحت فشار قرار میدهند و این فشار معمولاً پاسخی به تقاضای خانواده است. خانوادههایی که روی توانمندی فرزندانشان برای موفقیت دچار تردید هستند، چنین تقاضایی را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم از فرزندانشان دارند.
سبک فرزندپروری والدین یکی از عوامل مؤثری است که با اهمالکاری ارتباط تنگاتنگ دارد. بررسی سبک فرزندپروری یکی از راههای شناسایی اهمالکاری در دانشآموزان است. برخی والدین حساسیت زیادی به نیازهای فرزندانشان نشان میدهند، ولی حمایت عاطفی کمتری از آنها میکنند. این والدین معمولاً مجموعهای محدودیتها را با پیشفرض نظم و انضباط برای فرزندانشان اعمال میکنند که در واقع مانعی برای ارتباط کلامی والد-فرزند به حساب میآید و در ادامه آن، نبود حمایت عاطفی از والدین اتفاق میافتد.
با این تفسیر، وارسی شدیدِ والدین و نظارت بدون توجه به نگرشهای فرزندان میتواند اهمالکاری تحصیلی را در آنها افزایش دهد. اگر نظارت والدین بر پایه حفظ استقلال فردی و مسئولیتپذیری در قبال انجام تکالیف صورت گیرد، شرایط مناسبی برای فرزندان فراهم میشود تا اشخاص مستقلی باشند و در قبال تکالیف خودشان احساس مسئولیت بیشتری کنند. این نظارت والدین باید به گونهای باشد که فرزندان خودشان با تکالیفشان درگیر شوند و والدین تنها مشوق آنها در این مسیر باشند.
گاهی والدینی با مشاهده اهمال فرزند خود در تکالیف درسی، به جبران این کوتاهی فرزندشان تصمیم میگیرند و عهدهدار انجام تکالیف آنها میشوند. لازم به ذکر است، این کودکان هیچگاه با پیامد منفی انجامندادن تکالیف روبهرو نمیشوند. در کنار تمام این مسائل، امنیت ذهنی و روانی در این کودکان به وجود میآید که مبنای آن این طرز فکر است که «سرانجام کمک والدین در لحظات آخر به سراغم میآید». چرخه سراسر معیوب این حمایتهای والدینی در نهایت در جهت اهمالکار شدن فرزندان پیش خواهد رفت.
در کنار مواردی که بیان شد، یکی دیگر از علتهای اهمالکاری در دانشآموزان میتواند «ترس از شکست» باشد. کودکان برای مواجهنشدن با ناکامی به تأخیر در انجام کارها و وظایف خود اقدام میکنند. ترس از شکست میتواند علل بیرونی و درونی متعددی داشته باشد که از جمله علل بیرونی که میتواند این ترس را در کودکان به وجود آورد، در بستر خانواده و توسط والدین اتفاق میافتد.
انتقادهای والدین از نحوه عملکرد کودک در انجام کارها یا مقایسه کودک با سایر همکلاسیها، جریانی از ترس را در کودک به وجود میآورد که قدرت حرکت و پویایی را از او میگیرد. با درنظرگرفتن تمامی موارد بیانشده میتوان چنین نتیجه گرفت، اصلاح سبک فرزندپروری والدین میتواند یکی از راههای کاهش اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان باشد که به دنبال آن دستاوردهای تحصیلی بهتری را از آنها نظارهگر خواهیم بود.
انتهای پیام