رمان عاشقانه ایرانی
علاقه به رمان عاشقانه ایرانی، سنتی دیرینه در میان طرفداران رمان است. در رمانهای عاشقانه ایرانی از آغاز تا امروز میتوانیم ردپای پرسوز و گداز عشق را بیابیم، از ناکامیها و شکستهای عاشقانه تا شرح فراقها و گاه شادمانی وصالها.
پرداختن به تاریخ رمانهای عاشقانه ایرانی از آغاز تا امروز و یافتن یک دستهبندی شستهرفته برای دستیابی به بهترین رمانهای عاشقانه کار سختی بوده که هنوزم که هنوز است یک نتیجه واحد در بر نداشته است، اما تلاش داشتهایم اطلاعات خوب و مفیدی در این مطلب برای شما گردآوری کنیم که هم با بهترین رمانهای عاشقانه ایرانی آشنا شوید.
تاریخچه رمانهای عاشقانه ایرانی
رماننویسی در ایران چیزی نزدیک به یک قرن تاریخ دارد، اولین رمان ایرانی را منسوب به میرزا فتحعلی آخوندزاده میدانند که در سال ۱۲۵۳ منتشر شد، نام این رمان «ستارگان فریبخورده» بود.
از آن سال تاکنون تعداد قابل توجهی رمان و داستان به قلم نویسندگان ایرانی منتشر شده که بخش قابل توجهی از آنان را رمان عاشقانه تشکیل میدهد، آنچه در ادامه میخوانید بهترین رمانهای عاشقانه یک قرن اخیر است.
درخصوص تاریخ رویکرد نویسندگان ایرانی به ژانر عاشقانه و خلق رمانهای عاشقانه ایرانی نمیتوان به یک مرزبندی درست دست یافت، اما آنچه مسلم است آغاز شکلگیری قلمزنی نویسندگان ایرانی برای ثبت رمانهای عاشقانه به اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی شمسی برمیگردد آنجا که بزرگ علوی رمان فاخر و ماندگار ” چشمهایش” را نوشت.
چشمهایش برای اولین بار در سال ۱۳۳۱ توسط انتشارات نگاه منتشر شد و بسیار مورد اقبال خوانندگان واقع سد.
چشمهایش یکی از پرتیراژترین رمانهای عاشقانه ایرانی است که علاوه بر نسخه الکترونیک، نسخه صوتی آن نیز با صدای جذاب آرمان سلطانزاده توسط نشر آوارنامه منتشر شده است.
همچنین رمان چشمهایش به زبانهای عربی، کردی و هورامی نیز ترجمه شده است و مورد استقبال خوانندگان دیگر زبانها نیز قرار گرفته است.
انتشار رمان «شوهر آهو خانم» انقلاب بزرگی در ادبیات نوپای داستانی ایران به راه انداخت، رمان عاشقانهِ قطوری که علیمحمد افغانی آن را در سالهایی که زندانی بود، نوشته است و پس از آزادی اقدام به چاپ آن با هزینه شخصی میکند، هیچ ناشری حاضر به ریسک برای چاپ رمان عاشقانه بلندی از یک نویسنده بی نام و نشان نمیشد.
این رمان عاشقانه ایرانی برای اولین بار در سال چهل منتشر شده و تاکنون نیز مدام تجدید چاپ خورده، قصه این رمان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد، این کتاب به دلیل اینکه در بطن کوچه و بازار و مردمان پایین دست شهر در جریان است طرفداران بیشماری برای خود در ایران دارد، قصه دلدادگی نانوای میانسالی به زنی زیبا که کش و قوس فراوان و دلنشینی دارد. خیل عظیمی از عاشقان رمانهای فارسی این اثر را بدون شک در میان ده رمان برتر تاریخ ادبیات داستانی ایران جای میدهند.
یک عاشقانه آرام
داستان یک عاشقانه آرام در سال ۵۷ و در بحبوحه انقلاب ایران میگذرد، از عشق و دلباختگی مردی گیلکی و البته تا خرخره درگیر مسائل سیاسی و مبارزات پنهانی به دختری ترک به نام عسل روایت میکند که نادر ابراهیمی خالق این رمان عاشقانه آن را به بهترین شکل ممکن به رشته تحریر درآورده است، آذر خودش از تندروترین مبارزان انقلابی است که خوب جنس عشقشان با مرد قصه از نظر ایدئولوژی جور شده، نادر ابراهیمی در یک عاشقانه آرام از عشقی دامنگیر میان این دو میگوید که تمام فرازونشیبهای زندگی مبارزاتی آنها باعث نشد لحظهای عشق ورزیدن را فراموش کنند.
پیام یک عاشقانه آراماین است که عشق اگر عشق باشد هرگز خاطره نخواهد شد، عشق اگر به معنای دقیق آن میان دونفر رخ بدهد هرگز در میان روزمرگی و چالهچولههای زندگی بدل به یک عادت نخواهد شد، رمان لبریز است از گفتگوهای عاشقانه دو نقش اصلی آن که حتی درمیان ملتهب ترین لحظات زندگیِ سیاسی آنها هم این گفتگوها ادامه دارد، قصه این عاشقیت به خوبی نشان میدهد داشتن یک زندگی لبریز از عشق نیازی به معجزه و شقالقمر ندارد و اگر هر دو نفر خالصانه عشق بورزند همه چیز درست و دقیق در جای خود قرار خواهد گرفت.
یک عاشقانه آرام برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ توسط نشر روزبهان به بازار ارائه شد که همچنان درمیان رمانهای عاشقانه ایرانی پرفروش قراردارد.
بامداد خمار
بامداد خمار اثر ماندگار دیگری در میان رمانهای عاشقانه ایرانی است که در یک دوره زمانی ۱۰ ساله به تیراژی نزدیک به ۳۵۰۰۰۰ نسخه رسید، آماری که نشان میدهد قصه عاشقانهای که فتانه سیدجوادی روایت کرده چقدر به دل مردم ایران خوش نشسته است، به جرات میتوان گفت تمام کسانی که به رمانهای رایرانی علاقه دارند بامداد خمار را یک بار خواندهاند، داستان عاشقانهِ بامداد خمار قصه عاشقی محبوبه، دختری در طبقه بالای جامعه است که عاشق پسری نجار بهنام رحیم از طبقه پایین میشود.
او برای رسیدن به رحیم تاوانهای گزافی میدهد که پیامدهای آن تا آخر عمر دامنگیر اوست. داستان بامداد خمار در روزهای آغازین زمامداری رضاشاه پهلوی روایت میشود که البته خیلی به فضای سیاسی حاکم بر جامعه در این اثر اشارهای نشده و تمام داستان حول تیرهروزیهای دختری است که علیرغم فشار خانوادهاش عاشق مردی از طبقه فرودست جامعه میشود.
بامداد خمارپیام رسایی برای جوانان جامعه دارد که مراقب دلدادگی های دور از عقل باشند، مراقب باشند که عشق ورزی دور از تعقل می تواند تا آخر عمر دامان آنها را به غمی بی پایان آلوده نماید.
سال بلوا
یکی از ماندگارترین آثار در میان رمانهای عاشقانه ایرانی نوشته زندهیاد عباس معروفی است، این اثر به همان اندازه که سمفونی مردگان معروفی معروف است طرفداران زیادی دارد که در سال ۱۳۹۲ برای اولین بار به بازار ارائه شد، قصه این رمان عاشقانه ایرانیِ ارزشمند در ذهن شخصیت اصلی قصه یعنی دختری به نام نوشافرین، روایت میشود.
داستان سال بلوا داستان دختر یک مرد بانفوذ به نام سرهنگ نیلوفری که برای بهبود شرایط کار خود، به شهری کوچک در حوالی استان سمنان به نام سنگسر میرود. سرهنگ اسب خود را زین کرده است که بهترین زندگی را برای نوشا مهیا کند. اما اتفاقات به این سادگیها که او فکر می کرد، پیش نخواهد رفت. نوشا اسیرِ عشق کوزه گری پررمزوراز شده و حاضر است برای معشوق خود دست به هر کاری بزند. اما دست سرنوشت، برای نوشا هم خواب های خوشایندی ندیده است.
بار دیگر شهری که دوست میداشتم
نادر ابراهیمی در خلق رمانهای عاشقانه ایرانی ید توانمندی داشته است، این دومین اثر ماندگار این نویسنده است که درمیان رمانهای پرطرفدار عاشقانه ایرانی معرفی میکنیم، راوی داستان پسری رعیتزاده است که عاشق هلیا دختر خانِ ده شده و داستان شیرین دلداگیشان را روایت میکند.
بار دیگر شهری که دوست میداشتم شامل سه فصل، باران رؤیای پاییز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستارهآباد و پایان باران رؤیا است. این کتاب درمیان رمانهای عاشقانه و پرفروش ایرانی قرار داشته که حتی مترجمی آن را به زبان عربی هم ترجمه کرده و درکشورهایی مانند لبنان و کویت طرفداران پروپاقرصی دست و پا کرده است.
در این داستان عاشقانه راوی داستان و هلیا تصمیم به ازدواج میگیرند اما خانوادههایشان شدیدا مخالفت کرده و آن دو به اجبار به چمخاله میگریزند و آنجا زندگی خود را شروع میکنند. هلیا دربرابر مشکلات دوام نمیآورد و درنهایت در جدال میان عقل و احساساتش، برخلاف راوی داستان، عقل بر عواطفش چیره شده و به زادگاهش نزد خانواده بازمیگردد، اما مرد داستان، در ابتدا حاضر نیست تسلیم شود ولی سرانجام پس از ۱۱ سال دوری به شهرش بازمیگردد، بهشهری که زمانی دوستش میداشت.
چراغها را من خاموش میکنم
زویا پیرزاد خالق آثاری تماما محوری با حضور زنان است که اهالی رمانهای ایرانی این رمانعاشقانه نوشته وی را بهترین اثر در میان مجموعه آثار او قلمداد میکنند، داستان رمان چراغها را من خاموش میکنم در اواسط دهه ۴۰ شمسی در آبادان و در منازل سازمانی شرکت نفت روی میدهد.
خلاصه داستان چراغها را من خاموش می کنم درباره زنی ارمنی به نام کلاریس است به زندگی و اتفاقات در جریان زندگی، روزمرگی، نارضایتی باطنی و در نتیجه فراموشی اهمیت خویشتن کلاریس میپردازد. زویا پیرزاد در این اثر بهخوبی رها شدن زن ناشی از سرخوردگی و بیتوجهی را به قلم کشیده است. پیرزاد در این رمان عاشقانه به وضوح از اثرات مخرب فراموش شدن عشق در زندگی قصه گفته و به روزمرگی کشنده زندگیهای بدون عشق اشاره مهمی داشته است.
دالان بهشت
داستان کتاب دالان بهشت نوشتهی نازی صفوی از زبان دختری روایت میشود که سعی در بررسی رفتارهای غلط خود در رابطه احساسیاش دارد و با روایت شفافی که دارد حس همذاتپنداری را در خواننده بوجود می آورد.
راوی این داستان مهناز، دختری است که یکباره از زندگی نوجوانی خود به زندگی زناشویی و سختیهای آن پرتاب میشود، بدون آنکه هیچ درکی از آن داشته باشد. اما این داستان مطابق کلیشههای مرسوم پیش نمی رود چون مهناز به دلیل فقر یا اجبار خانوادگی تن به این ازدواج نداده بلکه او با میل و ارادهی خود با محمد ازدواج کرده اسدر باب «عشق» همین بس که خواجهی شاعر، حافظ شیرازی، گفته است «از هر زبان که میشنوم، نامکرر است». مهمترین دلیل این طراوت و تازگی داستانهای عاشقانه را میتوان در همین خصلت عشق دانست.
بیشک درآمیختگی این احساس با وجوه مختلف آدمی، هر بار اتفاق و حادثهای نو را رقم خواهد زد. خواندن داستانهای مختلف به ما کمک میکند تا زندگیهای متفاوتی را تجربه کنیم. کتاب را که برمیداری، خود، قهرمان داستان خواهی بود. در جایجای آن، میان اتفاقهای با ربط و بیربطی که نویسنده رقم زده است، خودت را جای شخصیت اصلی ماجرا میگذاری و او را تایید میکنی و یا راههای دیگری را که پیش پایش بوده و ندیده است، برای خودت برمیشماری.
داستانهای عاشقانه هم همین خصوصیت را دارند و البته چون با روح آدمیزاد درآمیختهاند، هر بار جلوههایی نو رو میکنند. خواندن این ماجراها ما را به دنیای خیال میبرد و لحظات و دقایقی فارغ از زندگی خود میکند. اگر اهل خواندن رمان هستید و احتمالا از عشق و عاشقیهای نوشتهشده و آن احوال خاص خوشتان میآید، با ما همراه شوید که در این یادداشت قصد داریم به معرفی چند نمونهی پرمخاطب رمان های عاشقانه ایرانی معروف و پرفروش بپردازیم.
پیشنهاد میکنیم اگر به ژانر علاقه دارید، لذت شنیدن رمان های معروف عاشقانه صوتی را هم تجربه کنید. در یادداشت زیر ۶ رمان صوتی عاشقانه را معرفی کردیم:.
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی در نوشتن عاشقانهها توانمند بود. چنان تاثیرگذار و گیرا مینوشت که کتاب را که برمیداری دیگر دلت نمیخواهد بر زمین بگذاری. دلت میخواهد زمان کش بیاید و روز و شب نگذرند تا تو به انتهای روایتهای او برسی؛ و چه افسوسی دارد تمام شدن هر کتابش. نوشتههای او چنان لطیفاند که گاه با سرعت کمتری میخوانی مبادا خش بردارند. ابراهیمی عشق را چشیده و عصارهاش را با جانودل خویش مخلوط کرده و ماحصل را بر کاغذ نقش میزد.
همین است که عشقی که او از آن میگوید، باورپذیر و ملموس است. او موفق به دریافت چندین جایزه ازجمله جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو و جایزه کتاب برگزیده سال ایران شده است. همچنین پس از نوشتن داستان بلند «آتش بدون دود» توانست عنوان «نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را نیز به خاطر این کتاب هفتجلدی دست بیاورد.
«یک عاشقانه آرام» روایت سیر زندگی مبتنی بر عشق گیلهمرد مبارز و سیاسی و عسل، دختر آذری و سیاسی مسلک است؛ روایتی زیبا و شاعرانه از تلاش این دو در گریز از روزمرگی و روشن نگهداشتن آتش عشقشان. داستان از آشنایی این دو شروعشده و با ازدواجی عاشقانه پیش میرود. ابراهیمی در این داستان مواجهه این زوج با مشکلات متعدد پیش روی را به تصویر کشیده و تاثیر عشق بر این گذار را در طول سالیان روایت میکند. این رمان عاشقانه ایرانی با چنان استقبالی از سوی خوانندگان مواجه شده که همچنان تجدید چاپ میشود.
منبع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Romance