صحنهای که امروز استقلال در متن آن قرار دارد، آشفته و بی نظم است که تصویر آیندهای مبهم و نگران کننده را میسازد. هواداران آبی البته طی سالهای گذشته کم برای تیمشان دردسر نکشیده اند. آنها بارها مجبور شده اند در روزهای سخت اقتصادی خودشان را فدای تیم کرده و تنها کاری که از دستشان برمی آید انجام داده اند؛ تجمع مقابل باشگاه، اعتراض و شعار و فریاد خواستههایی که از هر چند ده تا شاید در نهایت یکی دو تا از آنها به طور سطحی و مقطعی برآورده شود.
حالا استقلال همین شرایط را دارد. آنها طی دو سال گذشته با وجود تمام مشکلات روزهای بدی را نگذرانده اند. با فرهاد مجیدی قهرمان لیگ شدند و با ساپینتو به فینال جام حذفی رسیدند، اما یکی از همان چالشهایی که صدای همه را درآورده تیم را در هم شکست. ماجرای حذف از لیگ قهرمانان اولین اتفاق بود با اینحال بازگشت نکونام و رویای ساخته شدن تیمی پرستاره که بتواند جام قهرمانی را از رقیب سنتی بگیرد آنقدر جذاب بود که تمام حواسها به آینده معطوف شود. اما مدیریت فوتبال ایران به گونهای است که دل بستن به آینده خطاست و چیزی جز ناامیدی و سرخوردگی به بار نمیآورد.
شروع فصل جدید آبیها به نظر قوی میآمد. آوردن نکونام بعد از آنهمه دردسر، جذب مهرداد محمدی و سپس پروژه بیرانوند که این آخری کاملا عکس عمل کرد و حالا استقلال را در بلاتکلیفترین وضعیت ممکن فرو برده است. شاید اگر استقلالیها به عقب برگردند و در یک حساب و کتاب منطقی دستکم اینگونه برای جذب دروازه بان پرسپولیس اقدام نمیکردند، اما ماجرای بیرو مثل تیری بود که به خود پیکره مدیریت باشگاه استقلال شلیک شد. در روزهایی که استقلال خوشحال از بازگشت نکو و اقدامات موثر در نقل و انتقالات بود مدیرعامل پرسپولیس روی صندلی عقب ماشین پنهان شد تا از دست هواداران خشمگین فرار کند، اما ماجرا در عرض ۲۴ ساعت کاملا عوض شد. درویش به بیرانوند عکس یادگاری گرفت و علی امیری و حجت کریمی استعفا دادند. هواداران خسته و ناامید مقابل باشگاه تجمع کردند، سانتاکلارا اعلام کرده که محبی را به خاطر فیش واریزی تقلبی دیگر به آنها نمیدهد، ماجرای قائدی پیچیده و مبهم است، محمد حسین مرادمند با باشگاه توافق نرسید و سعید مهری هم روی فسخ قراردادش اصرار دارد.
این تصویری است که جوادنکونام سرمربی جدید آبیها با آن مواجه است. او که با انگیزه و امید زیاد به تیم آمد تا افتخارهای بزرگ به دست بیاورد گفته میشود آنقدر ناامید و نگران است که ممکن است هرآن استعفایش را بدهد.
چرا استقلال بحرانی شد؟
مدیرانی که به پرسپولیس و استقلال میآیند اصولا در همان هفته اول مدیریتشان که وعدههای بزرگ میدهند جذاب هستندو پس از آن که واقعیت مثل چاه ویل دهان میگشاید عملا هیچ تفاوتی که وجود ندارد بلکه همه چیز هرسال بدتر میشود. نتیجه میشود که هفته اول بنرهای حمایتی از مدیران چاپ میشود و پس از چند روز همان بنرها زیر پا انداخته و چیزی جز دشنام و اعتراض نصیبشان نمیشود.
شرایط امروز استقلال را کمتر هوادار قدیمی این تیم ممکن است بتواند در سالهای گذشته به یاد بیاورد هرچند قطعا این اولین بحران بزرگ باشگاه نیست. در سالهای گذشته اتفاقا بد در فوتبال ایران کم نیفتاده و استقلال هم در این بین چندباری دچار حوادث عجیب و آسیب زننده شده است. پنج سال پیش و بعد از اینکه استقلال در بازی سوپرجام حضور پیدا نکرد و فدراسیون رای به قهرمانی پرسپولیس داد، رضا افتخاری که قول داده ستاره چهارم را برای استقلالیها بیاورد با یکی از سختترین شرایط مدیریتی در استقلال مواجه شد، او که در متقاعد کردن مامه تیام و سرور جپاروف ناکام مانده بود در اوج نقل و انتقالات و در حالی که استقلال شرایط خوبی نداشت استعفا داد.
در زمستان سال ۱۳۸۵ که یکی از اولین دسته گلهای بزرگ مدیریتی رقم خورده و فوتبال حرفهای سیلی محکمی به مدیریت آماتور و سنتی زد و تیم را از حضور در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشت. یا همین امسال که علی فتح الله زاده میتوانست با یک تعامل درست مطالبات استراماچونی را بدهد و تیم را از خطر حذف نجات بدهد و این اتفاق نیفتاد. حالا، اما در ادامه همین مشکلات مدیریتی، بدهیهای انباشته و بزرگ، حذف از آسیا و سپس بحرانهای تازه استقلال در یکی از سختترین مقاطع تاریخ خود قرار گرفته است.
سه دوره تفکرات و مدیریت عوام گرا و پوپولیسم در استقلال طی دو سال اخیر این باشگاه را در وضعیتی قرار داده که ممکن است فصل آینده نیز به طرزی عجیب از دست برود. بی شک نکونام روزهای سختی را میگذارند و هیچ بعید نیست ادامه همین روند او را نیز خسته و دلزده و مجبور به کناره گیری کند.